12/10/2012

در مناطق زلزله‌زده آذربایجان چه می‌گذرد؟
در برابر بادهای سرد زمستان


سرمای پایانِ پاییز در مناطق زلزله‌زده‌یِ «ورزقان، اهر، هریس و روستاهای شمالی اسپیران» زندگی را برای دهها هزار انسان بسیار دشوار کرده است. باد سرد تمام وقت می‌وزد و بر اندام انسان‌های درمانده گره‌ناگشودنی می‌افکند. تعداد اندکی از خانواده‌ها در چند روستا در داخلِ خانه‌های «تازه ساخته شده» ساکن شده‌اند. آنها از سرما در امان هستند. هفتاد درصد از زلزله‌زدگان در داخلِ کانکس‌های «دوازده‌مترمربعی» ساکن شده‌اند و همواره مواظب هستند که به هنگام باز و بسته شدن درب ورودی باد درِ کانکس را از جا نکَند. انسان‌هایی که هنوز در داخل چادر زندگی می‌کنند در برابر باد و سرمای برخاسته از کوههای برف‌پوش می‌لرزند. با اوج گرفتن سرما کار ساختِ خانه‌ها از هفته‌یِ دوم آذر ماه به تمامی متوقف شد. کمک‌رسانی بسیار کم شده است. دیگر از آن صف ماشین‌های شخصی در جاده‌های خاک‌پوش قره‌داغ ویران خبری نیست.
نان خوراک  اصلی زلزله‌زدگان است. نان به سختی بدست می‌آید. کسانی که پول دارند، نان را از فروشندگان دوره‌گرد می‌خرند، اما جماعت بسیار زیاد بی‌پول چشم به راه انسان‌هایی مانده‌اند که شاید با یک بسته نان سر برسند. غیر از نان و پنیر چیزی برای خوردن یافت نمی‌شود.
با رسیدن هر ماشینی به روستا، تعدادی زن و بچه و جوان و بزرگسال بسرعت خود را به ماشین می‌رسانند تا شاید چیزی فراچنگشان آید. کینه و بدبینی به همدیگر در سخنان مردان و زنان روستا آشکارا بیان می‌شود. هرکس دیگری را «دزد، دروغگو، فریبکار و شهری» می‌نامد. مردم نسبت به هم بسیار بدبین شده‌اند. سخنِ سالخورده‌یِ مردم روستانشین آذربایجان به واقعیت تلخی تبدیل شده است: هنگامِ سفتی شخم‌زار و دشواری کشیدن خیش، هر یک از گاوهای نر بسته‌به‌یوغ هم‌بند خود را «تقصیرکار» می‌پندارد. زندگی در زوستاهای زلزله‌زده‌یِ آذربایجان به سرمایِ وحشت‌بار و به دشواریِ ناداری برخورد کرده است.
در روستای «ای‌یه» (هیق) بسیاری به کوچی قابل پیش‌بینی تن داده‌اند. کسانی که مانده‌اند، چادرها را برچیده و به کانکس‌ها پناهنده شده‌اند. حتا یک خانه هم در «ای‌یه» کامل ساخته نشده است. فقر و ناداری مردم را به آستانه‌یِ مرگ رسانده است. مردان و زنان روستاهای «چاخماخ‌بلاخ بالا» و «چاخماخ‌بلاخ پایین» همچنان سرگردانِ سخنان هستند. برای ساکنان چاخماخ‌بلاخ بالا زمینی یافت شده و زیرسازی هشت خانه انجام شده است، اما کار تعطیل شده است. آنها به کانکس‌های نصب شده در محل پیشین روستای خود پناه برده‌اند. در چاخماخ‌بلاخ پایین تنها کانکس‌ نصب شده و گروهی در داخل کانکس‌ها ساکن شده‌اند. هنوز خانواده‌های زیادی در داخل چادر زندگی می‌کنند. جواد جعفرنژاد، عضو شورای روستای چاخماخ‌بلاخ پایین، در روز پانزدهم آذر 1391 کودکان خردسال خود و همسایگان را نشان می‌دهد و پرسش تلخی در نگاهش به اشک تبدیل می‌شود: آیا زمستان را به سر خواهند برد؟ با سرما و نبود غذا پاسخ دشوار می‌نماید. کودکان، جوانان و بزرگسالان در برابر سرمای سوزناک و در نبود غذا لاغر و تکیده شده‌اند، پوست صورت و دست‌هایشان به چرمِ قهوه‌ای رنگی تبدیل شده که روی اندامِ لاغرشان کشیده شده است. مردم روستاهای «زیغانوو»، «زنگ‌آوا»، «باجاباج»، «چوبانلار»، «دَبَنوو»، «قشلاخلار بالا»، قشلاخلار پایین» و بسیاری دیگر از روستاهای زلزله‌زده در داخلِ کانکس‌های کوچک دوازده‌مترمربعی روزهای بسیار دشواری را در پیش خواهند داشت. بسیاری از گاوها و گوسفندها فروخته شده و اندک حیوانات باقی مانده در داخلِ سوله‌های کوچک نگران نبود علوفه در زمستان هستند. نگرانی درونمایه‌یِ زندگی در مناطق زلزله زده است.
در روستاهای زلزله‌زده بهداشت به تمامی فراموش شده است. در میان چند خانه می توان توالتی را دید که برای استفاده‌یِ زن‌هاست. مردها مانند دوران کهن از ده خارج می‌شوند و پشتِ سنگی درشت یا در فرورفتگی خاک خود را از بارِ «پسریز» رها می‌کنند. جوان‌مردی در روستای دیغ‌دیغان گفت که چیزی خورده نمی‌شود که پسریزی هم پدید آید. در روستاهای زلزله‌زده اهمیت توالت و نقش بنیادین آن در پیشرفت و تکامل تمدنیِ  بشر آشکارا به چشم می‌آید.
روز چهاردهم آذر در نزدیکی روستای چاخماخ بلاخ پایین رهگذران بالای تپه‌ای دو تراکتور را می‌دیدند که با خرمنکوب سرگرم خرمنکوبی بودند. نزدیکتر به تراکتورها گروهی مرد و زن در کار نابهنگام خرمنکوبی بودند. کُلَشِ سیاه‌شده از باران را داخل خرمنکوب می‌انداختند و خرمنکوب کاهی سیاه‌رنگ و گندمی با کُرک‌های سیاه شده بیرون می‌داد. صاحبِ یکی از خرمن‌ها، اروجعلی، می‌گفت خیلی دیر کرده‌اند ولی نمی‌شد بوته‌های گندم را خرمن‌کوبی نکرد. پس از آن کار دشوار و در هوای سرد، خوراک نهار آن مردان و زنان نان و پنیر با چایی بود.
این مردان و زنانِ «رنج و کار و ویرانی» همانند انسان‌های روزگاران گذشته چشم به شانس و اقبال دوخته‌اند. امید به کمک‌های دولتِ یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان در ذهن آنها رنگ باخته است. کسی بدرستی نمی‌داند چه تعداد از افراد در زمستان سر بر خاک مرگ خواهند نهاد. خطر و هراس از مرگ در نگاهِ انسان‌ها  آشکارا حس می‌شود.
در روستای «باجاباج»، مردی بنام یوسف جهانگیری رهگذری را به کانکسِ زندگیش دعوت کرد. در داخل کانکس چهار نفر نشسته‌بودند. دخترشان از مدرسه برگشت. با شرم‌نازی در نگاهش پشت مادرش پنهان شد و دمی بعد پیش آمد. مادر بسرعت گفت که دختر به هنگامِ ورود، شرمسار داشتن جوراب‌های مادر به پا خود را نشان نداد. آن دختر بچه «رعنا» نام دارد. در کلاس دوم درس می‌خواند. رنگِ پریده‌یِ صورتِ رعنا و لباس‌های بسیار نازک تنش هراس بر ذهن و فکر بیننده می‌انداخت: سرمای زمستان غنچه‌گلِ زندگی چند نفر از این «رعناهای» ناشکفته را برای همیشه سرد خواهد کرد؟ در پیرامون مدرسه‌یِ روستای چوبانلار هنوز خانواده‌های زیادی در داخل چادر مانده‌اند. خطر مرگ روی‌در رویِ بسیاری از زلزله‌زدگان ایستاده است. آیا در این دنیای پیشرفته کسی به زلزله‌زدگان می‌اندیشد؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نویسنده: عبداله باقری حمیدی - ۱۳٩۱/٩/۱٦

12/06/2012

ظاهراً در ارتش (سپاه)
چگونگی  به کارگیری انسان را به عنوان یک سلاح می آموزند.
"خطر اینگونه شستشوی مغزی" از آن جهت است که امروز برای مقابله با دشمن، به نیروهای "سپاه" روحیه ی خشونت خشونت آموخته میشود. فردا ممکن است که به همین سپاه دستور داده شود با گروههای مخالف سیاستهای دولت به عنوان "دشمن" رفتار نموده و برای قلع و قمع آنان از هر شیوه های مشابهی استفاده نمایند.
ما هم اکنون، گله ای از گوسفندان بی فکر و مغز شستشو شده ای بیش نیستیم...!  (کمیته 300- نوشته ی جان کولمن)

11/03/2012

اسفند 1297 یکی از سیاهترین روزهای تاریخ بشری

**********************************************
من اعتراف می کنم حوادث اسفند 1297اورمیه بسیار غم انگیز تر از حوادث سالفرینو جنگ جهانی دوم می باشد

به دنبال حوداث روزهای 11،12،13 جمادی الاول سال 1336 ه .ق و قتل و غارت مردم مردم اورمیه از ریش سفیدان تورک توسط اجنبی ها درخواست می شود به کنسولگری آمریکا رفته و با مذاکره با سران ارامنه به وضعیت پایان دهند در حالی که در تله بزرگ افتاده و 12 هزار زن و کودک در نبود آنها به قتل می رسند
: در زیر بخشی دست نوشته شاهد عینی آن روز رحمت الله توفیق را می خوانیم
توسط ارمنه عظیم السلطنه سردار جماعت (مردان شهر ) را برداشته قبل از طلوع آفتاب به خانه مسترشت که قنسولخانه (کنسولگری ) آمریکانیز بود با کمال زحمت وارد شدند حتی اردوش قاچاق که تا حال راه ها را بسته و در خارج شهر مشغول غارتگری بود امروز به شهر وارد شده در همین حال جلو عظیم السلطنه را گرفته و در کوچه از او هزار تومان پول می خواست و آن قدر نمانده بود سردار را بکشد . سردار با ملایمت گفت آقای اردوش شما تشریف برده در خانه من نشسته پس از آنکه مراجعت کردم تقدیم می نمایم . خلاصه اردوش به خانه سردار برگشت .
از اشخاصی که در میان آن جمع بودند و از معاریف شناخته می شدند میرزا محمود آقای مجتهد ،آقای صدر پیشوای دمکراسی ، معین الاسلام،آقا میر محمد علی ،قاضی برزگر ،حاجی صمد و کرمعلی زمانب ،حسین خان بیگلر بیگی ، حاجی اصلان خان ،ملا حسین امام و غیره می باشند. عده ای از وجوه اهالی به اتاق بیرونی قونسول وارد و جمع کثیری در حیاط ماندند و مسیحیان نیز از هر طرف به شهر رو آورده صدای گلوله تفنگ با ناله زن و بچه آسمان صاف اورمیه را تیره و تار نموده و از هر طرف مسلمانان هم کسی مقاومت نکرده منتظر اقدامات این هئیت هستند.
دل های عموم حاضرین پر از تشویش خانه ها و اهالی شهر در معرض تعرض جلوها و مسیحیان و صدای گلوله و ناله و فریاد از هر طرف شهر به آسمان بلند مسلمانان به اتکال صلح دیروزی بلاتکلیف و منتظر صدور تعلیمات هیئت اعزامی به قنسولخانه آمریکایی در نتیجه وجود دکتر شت در این حال لازم است که سریعا داخل مذاکره گردیده باشند آفتاب طلوع کرده و هوا سخت سرما بوده و به نوکر مسترشت حیدر علی نام گفتند به قونسول بگویید به بیرونی تشریف آورده در موضوع قضایای امروز صحبت نماییم . درست در خاطر دارم هر دفعه حیدر علی رفت و برگشته گفت مسترشت خوابیده کسی قادر نیست او را بیدار نماید و حال آنکه کسی که در همین ساعت دستور قتل عام یک شهر را داده چطور می خوابد مقصودش این بوده که مسلمانان به اقدامات این هئیت اتکال نموده و منتظر باشند تا از این طرف مسیحیان کار خود را بلامدافع در شهر انجام دهند.

محاصره مسلمین
کار به جایی رسید که روسای مسلمانان خواستند بدون اخذ نتیجه از قونسولخانه خارج شده اقلا به اهالی شهر دستور دفاع بدهند بعد معلوم شد که تمام راهها را مسیحیان گرفته که از قونسولخانه خارج شدن همان مقتول شدن همان . کار فوق العاده مشکل گردیده از طرفی مسیحیان در شهر قتل عام نی نمایند و از طرف دیگر عموم اهالی چشم به راه دوخته در انتظار روسای خود هستند که با مسیحیان قرار صلح و یا ادامه جنگ را داده و از طرف نه مسترشت حاضر می شود و نه خودشان می توانند از آن خارج باشند.

دود و آتش
تا دو ساعت و نیم از طلوع آفتاب گذشته مسترشت همان رئیس امور خیریه آمریکایی و همان شخصی که همواره در اورمیه می گفت "خدا مجبت است"،همان شخصی که خود را هموراه طرفدار انسانیت تصور می کرد به اتاق وارد شده با عصبانیت تمام چنین گفت :شما اتاق مرا پر از دود سیگار و چپق کرده اید من نمی توان در این اتاق تنفس کنم پنجره ها را باز کنید و هوای اتاق را عوض نمایید تا من بیایم . این را گفت و برگشت . بیچاره مسلمانان فوری سیگار ها را خاموش نموده ، پنجره ها را باز کردند باز دکتر شت نیامده در صورتی که مقدرات حدود صد و هشتاد هزار نفر نفوس امروزی اورمیه بسته به وجود او بوده آن هم در چجچو موقعی از دود سیگار رم کرده بلکه بهانه آورده باز پیدا نمی شود . دیگر وضعیت شهر رو به شدت گذاشته صدای شیئن و واویلای زنان و دختران مخلوط به آواز گلوله های تفنگ به گوش ساکنان این اتاق رسیده که انسان از حالت تشویش و اضطراب همین دقیقه ها زهره چاک و از تقریر و تحریر آن عاجز می شود .

بیانات و رفتار مسترشد
سه ربع ساعت طول کشید و در این مدت خانه ها بمباران و کشتار در جریان تازه قونسول وارد اتاق شده می گوید باز چه می خواهید ؟ اول آقای صدر پیشوای فرقه دمکراسی خطاب به دکتر شت نموده چنین گفت : آقای قونسول فعلا در دنیا جنگ بین المللی است. بسیاری از شهرها بمباران و قتل عام نموده و می نمایند ولی نه با این وضعیت که شما پنهان شده و از طرف دیگر جمعی لگام گسیخته به سر اهالی ریخته از ساعتی که ما به این جا آمده ایم چقدر نفوس این شهر تلف گردیده و چه مقدار دارایی مردم به غارت رفت .گفت گناه از طرف شما بوده و از این قبیل حرف ها بسیار گفته شد.
در نتیجه مسترشت چنین گفت اگر امنیت می خواهید دوازده نفر از مسلمان و دوازده نفر از مسیحی تشکیل داده داخل مذاکره شویم . این ها گفتند آقای قونسول تا تشکیل جلسه و انتخابات اعضا و طرح مذاکرات ، شهر از شهریت خارج شده مبدل به توده خاکستر خواهد شد . شما همین ساعت امنیت را بدهید که مسیحیان از خانه مسلمانان خارج شده بعد نظریات شما هر طور اقتضا نماید آن طور رفتار خواهد شد .در نتیجه مسترشت فورا چند دسته سوار تهیه نموده و چند نفر از مسلمانان نیز که در آن جا حاضر بودند به ایشان قاطی نموده به محلات اعزام داشته که به مسیحیان و جلوها اخطار نمایند که از محلات و خانه های مسلمانان خارج شوند.

خاتمه کشتار

این ها رفته با اعلام امریه دکتر شت (شط) با هزاران زحمت غارت کنندگان و کشتار دهندگان حریص را از محلات و خانه ها خارج کرده ولی محمد امین نام قند فروش که در سلک مسلمانان با معیت مسیحیان اعزامی بوده در محله بالو با وجود مسیحیان مستحفظ با ضرب یک گلوله مقتول و نیم ساعت از ظهر گذشته مسیحیان مسلمان خارج و صدای تفنگ کم و بیش شنیده می شود .
کوچه ها و خانه ها مملو از جنازه و اشیا و اثاثیه خانه ها در سطح کوچه ها پراکندگی که هر بیننده را سخت متالم و متاثر می نمایند ولی وجوه اهالی از قونسولخانه خارج نشده و منتظر تشکیل مجلس 24 نفری بودند و عده ای از آن ها که به جان خود می ترسیدند و مسیحیان به خون ایشان سخت حریص بودند از قبیل صدر و غیره تا آخر بلوا و آمدن عثمانیان از این جا خارج شدند . بعدا عده ای دیگری نیز به آن ها ملحق شده و در زیر بیرق دولت آمریکا متحصن و جان خود را از این آتش سوزان نجات دادند.

تلفات و ضایعات
عده تلفات مسلمانان در روز جمعه و روز شنبه که جنگ می کردند آن قدرها سنگین نبوده ولی در واقعه روز یکشنبه که مسلمانان دست به سلاح نزده و احمقانه منتظر اقدامات روسای خود بودند با زن و بچه و مرد پیر و جوان به ده هزار نفر بالغ گردیده (احمد کسروی در کتاب تاریخ 18 ساله آزربایجان 12 هزار کشته و کاوه بیات در کتاب اورمیه در محاربه عالم سوز آمار غیر قابل تخمین و از آتش زدن پانصد خانه سخن گفته) چنانچه فردای آن روز عده ای را مامور دفن کشتگان کردند و از طرف مسلمانان نیز کسی از ترس مزاحمت مسیحیان به این ماموریت حاضر نمی شدند .آقای میرزا محمود آقای مجتهد که فعلا در قید حیات اند (سال 1310 الی 1320) به نگارنده متوجه شده فرمودند که این عمل خدا پسندانه را هم محض رضای خدا شما انجام دهید . بنده (رحمت الله توفیق ) نیز با طیب خاطر قبول کرده در تحت حفاظت مامورین دکتر شت با یکصد نفر عمله جنازه های بلا صاحب را از خانه ها و کوچه ها جمع کرده در جلو مسجد حاجی خان گودال خیلی بزرگ بود در آن جا روی هم چیده و به خاک می سپردیم . ولی جنازه هایی که یک دو نفر از کسان آن ها بودند خودشان مباشر دفن و کفن آن ها گردیدند.

روال کشتار
خدا می داند از مشاهده این اجساد خون آلود در خانه ها چه تاثیرات غم انگیزی بر من وارد گردیده تا زنده ام فراموش نمی کنم . معلوم بود اول در خانه را مسیحیان شکسته اند و وارد صحن خانه ها شده اند ، اول صاحب خانه خود را جلو انداختخ که بلکه با التماس و التجا ان ها را برکنار نماید او را در صحن حیات کشته زنش وقتی که این قضیه را مشاهده نموده از اتاق ها خواسته بیرون آید او را در قهوه خانه کشته و در بعضی از خانه ها دیدم بچه ها وقتی که کشته شدن پدر و مادر را دیده در زیر احاف کرسی قائم شده مسیحیان رفته در همان جا آن ها را کشته بودند . خلاصه اگر کسی مثل من در همان روز به این خانه های حزن انگیز وارد می شد طرز افتادن کشتگان در محل های متفرقه هر خانه و نوع زخم های وارده و اندام مقتولین خون آلود آن ها را می دید ، او را از ساعات ورود مسیحیان که با چه حال وحشتناکی بوده اند مستحضر نموده و بیننده را دچار تاثرات عمیقی نموده و به وحشت و درندگی این جنس دوپا راهنمایی می نمود . اثاثیه خانه ها را غارت کرده و آنچه از آن ها مانده با یکی ترتیب غیر منظمی در کنار و گوشه اتاق ها و صحن خانه ها منظره بهت آور مشاهده می کردند .

9/22/2012

همبستگی ملی برای نجات دریاچه ارومیه
 
هم میهنان امروز حجت بر همه شما تمام شده است بویژه بر همه ناباورانی که با سکوتشان به مرگ دریاچه اورمیه و آذربایجان "آری" گفته اند. بر همه آنان که حقایق محض را ادعایی بیش نمی دانند. راه برای حقیقت جویی باز است. پیج همبستگی و پیجهای همکار با آگاهی رسانی وظیفه ملی و میهنی خود را در مورد دریاچه اورمیه به جا آورده اند. با ناباوری و سکوتتان بر مرگ دریاچه اورمیه مهر تایید زده اید. تمامی ادمینهایی که این پیام را دریافت کرده اما با سکوت به آن پاسخ داده اند جز راه خیانت به آذربایجان راهی بر نگزیده اند.

9/14/2012

هر کس حداقل کمی تورک است

واقعیت علمی: هر کس حداقل کمی تورک است!
تورک بودن مردم 7000 سال قبل از میلاد در کشورهای اروپایی مهاجرت کردن به عنوان علمی به اثبات رسید.
مهاجرت کشاورزان در سال 7000 پیش از میلاد به آلمان و برخی کشورهای دیگر اروپایی در حال آمدن از خاک آناتولی علمی ثابت شده است.
اجداد مردم که در اروپا در قرن سنگ زندگی میکرند مهاجرت آنان از آناتولی و شرق میانه صورت گرفته است به اثبات رسید. روزنامه آلمانی تحت عنوان «همه ما کمی تورک هستیم» به نشر رسید.
به گزارش روزنامه آلمان کولنر اکسپرس Kölner Express تحت عنوان«همه ما کمی تورک هستیم» انسان شناس پروفسور دوکتر بورگر یواخیم در دانشگاه ماینس Mainz به نتایج تحقیقات اسکلت از دوره عصر سنگ از مهاجرت مرد مان آناتولی به اروپا اثبات شدن علمی آنرل نوشته است.
با حیوانات اهلی شان به اروپا مهاجرت کردند
به گفته پروفسور دکتر یواخیم بورگر Prof. Dr. Joachim Burger مردم آناتولی حیوانات اهلی شان را با خود به اروپا آورده است و هدف این تحقیقات بررسی چگونه آمدن حیوانات اهلی به اروپا بوده است.



Bilimsel Gerçek: Herkes Biraz Türk!

M.Ö. 7000 Yılında Avrupa Ülkelerine Giden insanların Türk Olduğu, Bilimsel Olarak İspatlandı.
Almanya ve diğer bazı Avrupa ülkelerine M.Ö. 7000 yılında gelen çiftçilerin, Anadolu topraklarından geldiğinin bilimsel olarak ispatlandığı bildirildi.
Taş devrinde Avrupa’da yaşayan insanların atalarının Anadolu ve Orta Doğu’dan göç etmiş olduğu bilimsel olarak tespit edildi. Alman gazetesi haberi “Hepimiz biraz Türküz” başlığıyla verdi. Almanya ve diğer bazı Avrupa ülkelerine M.Ö. 7000 yılında gelen çiftçilerin, Anadolu topraklarından geldiğinin bilimsel olarak ispatlandığı bildirildi. Alman “Kölner Express” gazetesi, “Hepimiz biraz Türküz” başlığıyla verdiği haberde, Mainz Üniversitesinden antropolog Prof. Dr. Joachim Burger’in Taş Devri döneminden kalan iskeletler üzerinde yaptığı araştırma sonucuna göre, o dönemin insanlarının Batı Anadolu’dan Avrupa’ya göç ettiğinin bilimsel olarak tespit edildiğini yazdı.
Evcil hayvanlarını da getirmişler
Prof. Dr. Joachim Burger, bölgeden o dönemde Avrupa’ya gelen insanların evcil hayvanları da beraberinde getirmiş olduğunu ve yerleşik olan insanlarla çok az ilişki içinde bulunduğunu da ifade etti. Burger, bu araştırmayı aslında bazı hayvanların Avrupa’ya nasıl geldiğini incelemek amacıyla yaptıklarını kaydetti.

8/30/2012

اسكندر، چنگیز، تیمور یا كوروش، داریوش

اسكندر، چنگیز، تیمور یا كوروش، داریوش

برای خیلی ها این سؤال بی جواب مانده كه چرا در ایران تا روی كار آمدن رضا شاه در هیچ سند ؛دست خط، داستان یا شعری به اسامی نظیر بیژن، منیژه ، فرامرز ،داریوش یا كوروش بر نمی خوریم. یا چرا هیچیك از پدر بزرگ های ما نام ایرانی(فارسی) ندارند. به عكس به كرات نامهای اسكندر، چنگیز ، تیمور را كه ظاهراً بر طبق تاریخ رسمی بر ایران هجوم آورده اند و خون های بسیاری را بر زمین ریخته اند در داستانها و شعر ها آورده شده و بر روی پدرانمان گذاشته شده است.
چگونه می توان قبول كرد انسان نام پسرانش را از میان نام قاتلان اجدادش انتخاب كند؟ به یقین در این میان چیزی از پازل افتاده و یا حلقه ای از میان زنجیر دانستنی هایمان مفقود شده است.
اكنون در تواریخ رسمی و مدرسه ای كوروش و داریوش را حكمرانان عادل و گسترنده حقوق بشر و بنیانگذاران بزرگترین امپراتوری جهان می شناسیم. ولی هیچگاه از خود نمی پرسیم چرا همزمان با برپایی این امپراطوری ،تمدنهای تابناك جنوب دریای خزر بویژه مارلیك ، تمدن های درخشان البرز مركزی (سیلك)، عیلام ، اورارتور ، ما
ننا و ماد كه 2500 سال قبل از هخامنشیان ایجاد شده بودند به یك باره از بین رفتند. اما كوروش بعد از نابود كردن بابل و تمدن درخشان بین النهرین (عراق) با مهربانی مثال زدنی با یهودیان رفتار نموده و آنها را پس از آزادی به اورشلیم باز می گرداند.
سقوط بابل و آزادی یهودیان آیا به جز این نبوده كه تعقل و قدرت مالی یهود توانسته سرداری خونریز و گمنام را از استپ های روسیه از نژاد اسلاو به ایران بكشاند.
در سال اول سلطنت كوروش خداوند آن چه را كه توسط ارمیای نبی فرموده بود به انجام رسانید. او كوروش را بر آن داشت تا فرمانی صادر كند و آن نوشته را به سراسر امپراطوری خود بفرستد. این است آن فرمان : من كوروش امپراطور پارس اعلام میدارم كه خداوند ، خدای آسمانها تمام ممالك جهان را به من بخشیده و به من امر فرموده كه برای او در اورشلیم خانه ای بسازم. هر كه بخواهد می تواند به آنجا باز گردد.(تورات عهد عتیق غررا 22؛23؛36)
مسلماً چنین فرمانی از رافت انسانی كوروش برنمی خیزد بلكه دستور باز پرداخت سرمایه های عقلی و مادی یهود می باشد.
نفوذ یهودیان در هخامنشیان را در جای دیگر تاریخ در توطئه ها و كودتای پنهان و پیدا بر علیه كمبوجیه و بردیا شاهان هخامنشی كه به مخالفت با یهودیان بر می خیزند می توان مشاهده كرد،كه به ظهور داریوش ختم می شود.اگر چنانچه این آریاییها و پارسیان به جبر شمشیر وارد سرزمینهای ایران نشده و اشغالگر و خون ریز نبوده اند و با حمایت مردمان ساكن در ایران روی كار آمده اند چطور می توان قبول داشت كه لشكر های كوچك و بی نام و نشان مقدونی و اسلام توانسته است به این راحتی امپراطوری عظیم را در نوردند و در مدت كوتاهی بر مقدرات ایران حاكم شوند. چرا نیاكان ما نامهای اسكندر ، تیمور ، چنگیز و انبوه نامهای عربی را داشته اند ولی یك نفر پیر مرد هفتاد هشتاد ساله به نام كامبیز ، اردشیر ؛كوروش و داریوش نداریم.؟

8/26/2012


سرمای وحشتناک آزربایجان در راه است

 
این کودکان نیاز به عکس یادگاری زورکی ندارند
هیچ لبخندی بر لبانشان نمی بینی
سرمای وحشتناک آزربایجان در راه است
اینها نیاز به خانه دارند ...

7/08/2012

شروع طوفانهای نمک دراطراف دریاچه اورمیه

• فاجعه ای که از سه سال پیش آذربایجانی ها در باره آن اعلان خطر می کردند بر اثر سیاست های غلط و عدم توجه سران جمهوری اسلامی بالاخره از راه رسید، با گرم شدن هوا و خشک شدن زمین طوفانهای نمک در اطراف دریاچه اورمیه شروع شده است ...

اخبار روز: www.akhbar-rooz.com
شنبه  ۱۷ تير ۱٣۹۱ -  ۷ ژوئيه ۲۰۱۲

فاجعه ای که از سه سال پیش آذربایجانی ها در باره آن اعلان خطر می کردند بر اثر سیاست های غلط و عدم توجه سران جمهوری اسلامی بالاخره از راه رسید، با گرم شدن هوا و خشک شدن زمین طوفانهای نمک در اطراف دریاچه اورمیه شروع شده است. عکس هائی که از طوفانهای نمک گرفته شده و در سایت ها و نشریات داخل چاپ شده اند شروع ویرانگر فاجعه را نشان می دهند.

بخش محیط زیست سازمان ملل متحد بولتن ماه فوریه امسال خود را به بحران دریاچه اورمیه اختصاص داده بود و ضمن اعلام خطر جهانی توضیح داده بود که بعلت برداشت بی رویه آب از رودخانه هائی که به این دریاچه می ریزند وایجادسد های متعدد اکوسیستم دریاچه اورمیه وچرخه زندگی درآن بخطر افتاده. ارتفاع آب دریاچه هفت متر پائین رفته و مساحت دریاچه از سال ۱۹۹۵ تا سال ۲۰۱۱ از شش هزار وصد(۶۱۰۰) کیلومتر مربع به دوهزاروسیصد وشصت وشش (۲٣۶۶)کیلومتر مربع کاهش یافته است واگراقدامات فوری انجام نگیرد فاجعه دریاچه آرال تکرار خواهد شد وبا خشک شدن دریاچه وبجا ماندن نمک با وزش بادو بوجود آمدن طوفانهای نمک ، زندگی ۷۶ میلیون انسان که تا شعاع پانصد کیلومتری دریاچه اورمیه زندگی می کنند باخطر مواجه خواهد شد .

در حالت طبیعی دریاچه اورمیه سی ویک(٣۱) میلیارد مترمکعب آب داشت و غلظت نمک در آن بیست درصد بود و با احتساب نمک ته نشین شده حدود ده میلیارد تن نمک دراین دریاچه وجود دارد و حال که دریاچه کاملا خشک می شود ، کارشناسان از بمب نمک و سونامی نمک حرف می زنند که آذربایجان را به کویر نمک تبدیل خواهد کرد.


واگذاری نجات دریاچه به بخش خصوصی

مدیر کل محیط زیست آذربایجان غربی می گوید :حفظ واحیای دریاچه اورمیه ازسوی سازمان محیط زیست کشوربرای تعیین پیمانکاربه مناقصه گذاشته شده بود ، این مناقصه به پایان رسیده است وسازمان مرکزی بزودی برنده این طرح را اعلام می کند . وی می گوید که خفاظت واحیای این دریاچه با دوهدف لایروبی واحیای مسیر ورودی رودخانه های منتهی به دریاچه اورمیه و تالابهای پیرامونی اش جهت انتقال آب به حوضه مخزنی آن وهمچنین انتقال آب شرب به سواحل وجزایر دریاچه اورمیه برای استفاده حیات وحش انجام می گیرد .
وی همچنین گفته است که با انتقال ضربتی رسوبات رودخانه ها می خواهیم نمک ها را مهار کنیم.

با این وعده ها وکارهای نمایشی دریاچه را باید از دست رفته حساب کرد چون دریاچه با لایروبی رودخانه ها و لوله کشی آب به محل زیست حیوانات احیاء نمی شود و یا با ریختن رسوبات رودخانه ها بر روی نمک باقی مانده، از طوفان نمک جلوگیری نمی شود . با کدام برنامه ، درچه مدتی وزیر نظر کدام کارشناس می خواهند مساحت شش هزارو صد کیلومتر مربع دریاچه را با خاک و رسوبات رودخانه ها بپوشانند؟

سیاستهای رژیم دریاچه را خشک کرده وفاجعه شروع شده است حالا دولت می خواهد نجات دریاچه اورمیه را به بخش خصوصی واگذار کند . معلوم نیست دولتی که ادعای مدیریت دنیا را دارد با تمام امکانات اش وبا یکصد وبیست میلیارد دولار درآمد سالیانه ازمحل فروش نفت چرا برای نجات دریاچه درمانده شده ومی خواهد نجات آنرا به بخش خصوصی واگذار کند؟درایران امروز بخش خصوصی نام مستعار رانت خواران و وابستگان به جمهوری اسلامی است که از سال ها قبل برای تبدیل کردن املاح باقی مانده دریاچه به پول ، کیسه دوخته اند . هم اکنون سالیانه چهارصد وپنجاه هزار تن نمک ، سدیم و پتاسیم از دریاچه برداشت می شود واگرتا بحال این مواد بقیمت بازار فروخته می شد درآمد حاصل ازآن می توانست صرف نجات دریاچه بشود .

همه مدیران ومسئولانی که طی دو دهه گذشته متصدی امور دراستانهای آذربایجان شرقی وغربی بوده اند مسئولیت خشک شدن دریاچه را به خشکسالی و قهر طبیعت نسبت داده وآمارهای نادرست   ارائه می کنند نامجو وزیر نیرو هشتاد وپنج درصد خشک شدن دریاچه را به خشک سالی و فقط پنج درصد آنرا به احداث سد ها نسبت می دهد و این درحالی است که مرکزپایش خشکسالی کشور که آمار های ماهانه می دهداعلام کرده است که ازسال ۱٣٨٨ درحوضه آبخیز دریاچه اورمیه وارد ترسالی شده ایم ومیزان بارندگی درسه سال گذشته بیشترازحد متوسط سال های عادی بوده با این همه طی این مدت ارتفاع آب دریاچه بازهم دومتر کاهش یافته است .

بنظر تمام کارشناسان علت اصلی خشک شدن دریاچه سیاستها غلط ، ضعف مدیریت و عدم توجه دولت به حفظ محیط زیست می باشد . میزان تولید سالیانه آب درحوضه آبخیز دریاچه اورمیه هفت میلیارمترمکعب است ومیزان تبخیر آب دریاچه درحالت نرمال سه میلیارد متر مکعب درسال می باشد و طی هزاران سال تولید طبیعی ، مصرف کشاورزی و تبخیرآب متعادل بوده واکوسیستم منطقه تغییر نکرده است اما طی بیست سال گذشته بدون برنامه ریزی و بدون درنظر گرفتن عواقب بعدی ، بر روی تمامی ۲۲ رودخانه ای که به این دریاچه می ریزند سد زده شده وشصت هزار هکتار زمین کشاورزی جدید اضافه کرده اند . مصرف آب این زمین ها سالیانه با سیستم غرقابی قدیمی که هنوز رایج است برابر سه میلیارد متر مکعب در سال می باشد یعنی درست معادل مقدارآبی که قبلا به دریاچه ریخته می شد . آمارهای رسمی گویا هستند . نود درصد آبی که قبلا به دریاچه ریخته می شد درکشاورزی مصرف می شود وده درصد بقیه به مصارف شهری و صنعتی می رسد .

افزایش جمعیت ونیاز به تولید بیشترمستلزم آن بود که شیوه آبیاری و نوع محصول کاشته شده تغییر کند ومدرنیزه شود . درسیستم غرقابی تنها بین بیست الی سی درصد آب توسط درختان ومحصولات کشاورزی جذب می شود وهفتاد الی هشتاد درصد بقیه تبخیر شده وازبین می رود . اگرسیستم آبیاری قطره ای وبارانی جایگزین سیستم غرقابی می شد افزایش سطح کشت مصرف آبرا بالا نمی برد و به خشکیدن دریاچه و فاجعه اکولوژیک منجر نمی گشت . براحتی
می توان حساب کرد که اگر هزینه ساختن تنها یک سد مخزنی صرف مدنیزاسیون سیستم آبیاری می شد بیشتر از اینکه امروز تولید کشاورزی وجود دارد محصول تولید می شد بدون اینکه اکوسیستم منطقه و چرخه زندگی بخطر بیافتد ولی بدون برنامه دراز مدت و باشعارعوامفریبانه « خود کفائی کشاورزی» فاجعه ایجاد کرده اند.
یاد آوری می شود که در حال حاضر بعلت نبود سردخانه ،نبود امکانات بسته بندی، نامناسب بودن راه ها ونبود وسیله انتقال بموقع میوه جات به بازارمصرف، بیش ازبیست درصد محصولات تولیدی خراب شده واز بین می رود .

باید پرسید منطقه ای که نیروی انسانی متخصص جوان ومعادن زیرزمینی فراوان و امکانات لازم رادارد ومناسب ترین منطقه برای گسترش صنایع ، توسعه تجارت وافزایش خدمات وجلب توریست است چرا باید توسعه اش به کشاورزی سیستم سنتی محدود گردد ؟چرا باید در بهترین حالت به هرمهندس کشاورزی که ازدانشگاه خارج می شود قطعه زمینی واگذار کنند وبگویند بروکشاورزی بکن و برای خودت کارایجاد کن؟ برنامه ریزی این سیستم توسعه عقب مانده ناشی ازذهنیت روستائی ونگاه امنیتی سران جمهوری اسلامی به منطقه و مردم آذربایجان است و بی جهت نیست که مردم می گویند دولت عمدا دریاچه را خشک می کند تا آذربایجانی ها مهاجرت بکنند وکانون مخالفت با مرکزازبین برود .


مساله ریزگردها

اکنون چند سال است که گرد و خاک معلق درهوا که اصطلاحا ریزگرد نامگذاری شده اند بعضی اوقات هوای شهرها را می پوشاند و مدارس و کارخانه ها تعطیل می شوند و مردم نمی توانند ازخانه های خود خارج بشوند واخیرا نیز شهر سردشت درآذربایجان غربی بعلت زیادی ریزگرد ها تعطیل شده بود . جمهوری اسلامی منبع تولید این ریز گرد ها را کشورعراق معرفی می کند اما ازتولید این ریزگرد ها در داخل ایران حرف نمی زند مساحت ایران چندین برابر مساحت کشورعراق است وتعداد تالابهاوباتلاقها و دریاچه ها ورودخانه هائی که دربیست سال گذشته درایران خشک شده اندازمساحت باتلاقهای خشک شده درعراق بیشتراست آیا تنها باتلاقهای خشک شده درعراق ریزگرد تولید می کنندودریاچه های خشک شده درایران ریزگرد تولید نمی کنند؟ شروع طوفانهای نمک دراطراف دریاچه اورمیه مثال روشنی است که بخش عمده ریزگرد هائی که زندگی درشهر های ایران را مختل می کند درخود ایران تولید می شوند . اگر دریاچه ها و تالابهای ایران خشک نمی شدند ریزگرد ها را جذب می کردند . در ایران بعد از جنگ با عراق پانصد سد ساخته شده و با ساختن هر سدی هم دزیاچه یا تالابی خشک شده است .ارزش اکولوژیک یک تالاب ده برابر ارزش جنگلی با مساحت برابر آنست .
درگذشته دردشتهای اطراف دریاچه اورمیه گردباد های زیادی تولید می شد بویژه مردم ناظرگردبادهای بزرگ وکوچک درمناطق شرقی دریاچه اورمیه بودند واین گردبادهاکه دردشتها تولید می شدودرمحل «بورراغان» نامیده می شد وقتی به دریاچه می رسید درآب دریاچه جذب می شد و می خوابید یعنی دریاچه اورمیه مانند هردریاچه وتالاب دیگر گرد وغبار راجذب می کرد وهوای منطقه را صاف می نمود دریاچه اورمیه بسان یک دستگاه تهویه مطبوع درآذربایجان عمل می کرد . رطوبت هوا را تنظیم می کرد ، موجب اعتدال درجه حرارت بین شب و روز و در تابستان و زمستان می شد اما اکنون با خشک شدن دریاچه ، جائی که قبلا ریزگرد ها درآن جذب می شد املاح باقی مانده به بزرگترین محل تولید ریزگرد تبدیل شده است و طوفانهای نمک که زندگی در روستا ها ورانندگی در جاده های اطراف دریاچه را با مشکل مواجه می سازد گواه صادق این مدعا می باشند .


چه اقداماتی برای نجات دریاچه انجام می گیرد؟

درداخل طرفداران محیط زیست و فعالین ملی آذربایجانی برای با خبر کردن مسئولین از فاجعه ای که در راه بود از هیچ کوششی فروگزار نکرده اند درخارج کشورنیزآذربایجانی ها هرچه درتوان داشته اند انجام داده اند کسانی که اظهارات مسئولین محلی و دولتی را نیز بدقت دنبال کرده اند می توانند بگویندکه جمهوری اسلامی هیچ برنامه مشخصی برای نجات دریاچه اورمیه ندارد و صرفا برای آرام کردن مردم به وعده دادن و جلسه درمانی می پردازد .هم اکنون ادعا می شود که می خواهند از تجربه دریاچه آرال برای نجات دریاچه اورمیه استفاده بکنند .

کارشناسان بین المللی با همکاری و حمایت سازمان ملل متحد دریاچه آرال را به دوقسمت تقسیم کردند و رودخانه ها رابه قسمت شمالی هدایت نمودند و توانستند در عرض پنج سال یک قسمت دریاچه را نجات بدهند .

درمیان مسئولین جمهوری اسلامی گفته می شود که مساحت دریاچه اورمیه خیلی زیاد است وقابل نجات نیست ، دریاچه باید کوچک شود وآب تبخیر نشود و به هدر نرود . حتی دراین مورد نیزهیچ اقدامی انجام نگرفته است و برای جلوگیری از خشم مردم می گویند که می خواهند آب ارس ، زاب و حتی دریای خزر را به دریاچه اورمیه منتقل بکنند . بر فرض که انتقال آب بین حوزه ای امکان پذیرشد این عمل جنبه مسکن خواهد داشت و نظیر وام گرفتن ازهمسایه است باید فکر اساسی کرد . دراطراف دریاچه سی هزار چاه عمیق و نیمه عمیق حفر شده که هشت هزارحلقه ازاین چاه ها غیرمجاز می باشد . تمام سفره های آبهای زیر زمینی تخلیه شده وآب باقی مانده دریاچه به این چاه ها سرازیر می شود و چاه هارا شورمی کند .

برای نجات دریاچه که درحالت احتضاراست قبل ازهرچیز یک مرکز مدیریت و یک کنفرانس بین المللی باید تشکیل شود تا کارشناسان ورزیده از تمام کشورهای جهان راه حل های عملی ارائه بدهند و دولت ایران را به اجرای طرح های پیشنهادی موظف سازند اما با انزوای بین المللی جمهوری اسلامی و بحران اتمی که بوجود آورده است درحال حاضر امکان بهره گیری ازکمک ها وتجربیات جهانی فراهم نیست و بنظرمی رسد تا زمانی که مسئولین برای دعوت از متخصصین بین المللی مشکل امنیتی دارند امید چندانی برای نجات دریاچه وجود ندارد.بهمین جهت چندی است با تکرار مکرراین موضوع که دریاچه ها درتمام دنیا خشک می شوند می خواهند زمینه پذیرش مرگ دریاچه را در ذهن مردم فراهم کنند.


نگاه امنیتی به مساله دریاچه اورمیه

کلیه کسانی که در دفاع از دریاچه اورمیه دستگیر و زندانی شده اند باتهام اقدام علیه امنیت و تلاش برای تجزیه کشور و برهم زدن وحدت ملی محکوم شده اند .درتمام دنیا دولتها فعالین محیط زیست را تشویق می کنند و درایران هرکس ازمحیط زیست دفاع می کند بزندان می اندازند . بازجو ها ومسئولین وزارت اطلاعات می گویند که فعالین آذربایجانی دریاچه اورمیه را بهانه کرده اند و تحت عنوان دفاع از دریاچه اورمیه فعالیت های تجزیه طلبانه انجام می دهند.
دستگاههای امنیتی جمهوری اسلامی ازچندی پیش شیوه اطلاعاتی جدیدی را نیز توسعه داده اند باین ترتیب که عده ای را مسئول کرده اند مقاله بنویسند و طومار جمع بکنند وفعالین آذربایجانی خارج کشور را که جمهوری اسلامی نمی تواند آنان رادستگیر وزندانی کند دردنیای مجازی ودرسایتهای اینترنتی هدف حمله قرار بدهند وهمان اتهاماتی را که بازجوها به زندانیان نسبت میدهندمقاله نویس های ناشناس به فعالین آذربایجانی منتسب سازند.چهره افشاء شده مامورین جمهوری اسلامی باعث می شود اینان نتوانند بنام پاسداروبسیجی مقاله بنویسند بلکه مقاله ها ازموضع اوپوزیسیون با نگاه انترناسیونالیستی علیه ناسیونالیسم و یا بعنوان دفاع از تمامیت ارضی علیه تجزیه طلبان سرهم بندی می شود .


انعکاس جهانی فاجعه

فاجعه خشک شدن دریاچه اورمیه تا اندازه ای درمحافل رسمی بین المللی شناخته شده است اما افکار عمومی بین المللی نسبت به موضوع حساس نشده است . اکنون بدلایل قابل فهم افکار بین المللی در مورد ایران روی سه موضوع خاص متمرکز شده است که عبارتند از:
اول انرژی هسته ای و نگرانی جامعه جهانی از دسترسی ایران به بمب اتمی .
دوم مساله نفت و بحران آن که باعث بالارفتن قیمت نفت در جهان می شود .
سوم ماجراجوئی های نظامی جمهوری اسلامی و تهدیداتی که برای بستن تنگه هرمز عنوان می کند .

در کنار این موضاعات ، مسائلی نظیر نقض حقوق بشروحمایت جمهوری اسلامی از تروریسم بین المللی نیز تا اندازه ای مطرح می شوند اما مساله دریاچه اورمیه که یک فاجعه اکولوژیکی است و اهمیت آن بهیچوجه ازمسائل مطرح شده دربالا کمتر نیست هنوزبه مساله کشورهای منطقه وافکارعمومی بین المللی تبدیل نشده است . این بی خبری و بی تفاوتی علل متعددی دارد ویکی ازآن علل نگاه امنیتی رهبران احزاب وشخصیت های اوپوزیسیون سراسری جمهوری اسلامی به مساله آذربایجان است . اینان که به رادیو و تلویزیونهاو مطبوعات بین المللی دسترسی دارند ومورد خطاب ومشورت قدرتهای بزرگ می باشند وقتی به مساله آذربایجان می رسند مواضع مشابه جمهوری اسلامی و گاها افراطی ترازآن اتخاذ می کنند و بهیچ وجه حاضر نیستند ستم ملی درآذربایجان وبحران خشک شدن دریاچه اورمیه را رسانه ای بکنند و درباره این مسائل اظهار نظرنمایند زیرابه اغلب آنان تلقین شده است که موضوع سیاسی است وطرح این مسائل نیروهای تجزیه طلب را تقویت می کند و تمامیت ارضی ایران را بخطر می اندازد . مواضع این افراد فاصله آذربایجانی هارا از غیر آذربایجانی ها هر روز بیشتر وبیشتر می کندو با مواضع این افراد که ادعا می کنند خواهان دموکراسی ، رفاه وآزادی برای عموم هستند مغایرت دارد.

7/01/2012

مهاجرت روستاییان اطراف دریاچه ارومیه

مهاجرت روستاییان اطراف دریاچه ارومیه به دیگر شهرها/نجات دریاچه ارومیه درگرو تأمین اعتبارات

محیط زیست - پانا نوشت:

مدیر کل محیط زیست استان آذربایجان غربی درخصوص مشکلات زیست محیطی دریاچه ارومیه گفت: برخی از روستاهای شرقی دریاچه ارومیه به دلیل مشکلاتی که وجود داشت به شهرهای اطراف این دریاچه مهاجرت کردند.

حسن عباس نژاد درخصوص مشکلات دریاچه ارومیه و بحران این دریاچه بر اثر خشک شدن آن خاطرنشان کرد: در حال حاضر نگرانی ما از خشک شدن دریاچه ارومیه است و اینکه در پی آن ریزگردهای نمکی به وجود می آیند که بر اثر آن دشت ‌های حاصلخیز منطقه آسیب می بیند و در واقع وجود این ریزگردها برای مردم این منطقه مشکلات زیانباری به دنبال دارد.

وی همچنین در خصوص تشکیل ستاد ملی با حضور دستگاه های مرتبط با موضوع دریاچه ارومیه اظهار داشت: نخستین جلسه شورای منطقه‌ ای مدیریت جامع حوزه آبریز دریاچه ارومیه با حضور قائم مقام معاون عمرانی وزارت کشور، معاون وزیر جهاد کشاورزی، استانداران سه استان آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی و استاندار استان کردستان برگزار شد.

مدیر کل محیط زیست استان آذربایجان غربی ادامه داد: در این جلسه از اعضای ستاد ملی و شورای منطقه ای دعوت شد ضمن اینکه استانداران حول دریاچه ارومیه نیز در جلسه حضور داشتند و موضوع مشکلات زیست محیطی دریاچه ارومیه مورد بررسی قرار گرفت، از طرفی برای حل مشکلات این دریاچه اعتباراتی تخصیص داده شد.

وی در ادامه افزود: در این جلسه صورت جلسه ای تنظیم شد و اعضای وزارت خانه های جهاد کشاورزی و نیرو نامه ای را برای شخص رئیس جمهور تنظیم کردند که محتوای این نامه در خصوص تأمین اعتبارات پروژه های دریاچه ارومیه است.

عباس نژاد تصریح کرد: همچنین شورای ملی نجات دریاچه ارومیه در جلساتی که در قالب ستاد اجرایی این دریاچه تشکیل شده است در راستای بهبود روش آبیاری، کاربری ‌ها، جلوگیری از تخصیص آب به منابع جدید، برخورد با موارد غیرقانونی در مصرف آب، اننتقال آب و بارورسازی ابرها مورد تاکید و توجه قرار گرفته است.

وی ادامه داد: البته برخی از پروژه های دریاچه ارومیه می بایست از محل اعتبارات دستگاه های مربوط تامین شود که این امر در حال انجام است.

10 استان درگیر مشکلات دریاچه ارومیه هستند

مدیر کل محیط زیست استان آذربایجان غربی تأکید کرد: نزدیک 10 استان درگیر مشکلات دریاچه ارومیه هستند که طبیعتا مشکلات بر زندگی مردم منطقه تأثیر می گذارد به طوری که برخی از روستاها در قسمت شرقی دریاچه ارومیه به دیگر شهرهای اطراف آن مهاجرت کردند.

عباس نژاد با بیان اینکه غبار نمک بر کشاورزی مردم این منطقه اثر می گذارد، اظهار داشت: البته مردم این منطقه آنقدر از آب های زیر زمینی حداکثر بهره برداری را کرده اند که این امر یکی از مشکلات زیست محیطی دریاچه ارومیه است. از طرفی ما با موضوع استفاده از سفره های آب زیر زمینی در اطراف دریاچه ارومیه به شدت برخورد می کنیم و این موضوع در حال پیگیری است.

مدیر کل محیط زیست استان آذربایجان غربی حل مشکلات دریاچه ارومیه را به تأمین اعتبار آن دانست و افزود: این امر بستگی به تامین اعتبار دارد که نبض آن در دست وزارت کشاورزی و نیرو است و برابر قانون نظارت نیز بر عهده محیط زیست قرار دارد.

وی دریاچه ارومیه را مهم ‌ترین اکوسیستم‌ تالابی کشور عنوان کرد و افزود: اهمیت این دریاچه به حدی است که بیش از این باید به مشکلات آن توجه کرد.


4/02/2012

گیتدین!



گیتدین!

سن منه گیتمه ‏ک ایچین گلمیشدین

هیچ اَلیمی توتمادان گِئری دؤندون،

کیسسا بیر زامانیدی

سئویشدین، دئیشیلدین ده

سئوینمه دین منی!

ندنسه بؤیله سینه آلیشدیردین منی اوزونه؟!

بوندان سونرا

هئچ بیر زامان سئوییب

سئویلمه ریم هئچ کیمسه یه.

اوچ گونلوک دونیادا

ندنسه سئویب اونوتدون منی

کیسسا بیر زاماندا سئویندیردین اوزونه

گئری دوندون

ندن منی آلیشدیردین اوزونه؟ (ایلقار)

3/17/2012

طرحی نو و کثیف از سوی وزارت ارشاد اسلامی ایران

طرحی نو و کثیف از سوی وزارت ارشاد اسلامی ایران

در راستای هدفی مشخص از سالهای گذشته مبنی بر اقداماتی برای تزلزل و محو زبان و ادبیات چندین هزار ساله ترکی آزربایجان از سوی دولت فاشیستی فارس، بار دیگر این اقدامات که از سال گذشته قوت گرفته است که در طرحی جدید میتوان به اقدامت جدید وزارت ارشاد که چندین دهه چه در سالهای قبل از اتقلاب و چه اکنون تیز همواره با زبان ترکی مبارزه و اعمال زور دارد।
حال میتوان به بخشی از اقداماتی که خود شاهد آن هستم اشاره کنم:
چند روز قبل برای خرید یک لغتنامه ی کامل زبان ترکی که به یکی از انتشارات رجوع کردم با یک چیز عجیبی که با آن مواجح شدم، یک لحظه نفرت خود را نسبت به کسانی که خود را ترک مینامند در حالی که خود برای کودکان خود زبان فارسی را تدریس کرده و در کوچه و خیابان نیز با زبات فارسی با فرزندان خود سخن میگوند، ابراز نمودم چراکه مدیر انتشارات توضیحی که برای چاپ یک لغت نامه که در حدود 5 جلد میشود، از سوی وزارت ارشاد مجوز برای چاپ صدور نگردیده است و مهم ترین دلیل بر آن این بوده است که قسمتهای زیادی از کلماتی موجود در آن بایستی حذف گردد، چراکه هیچ یک از کلمات مورد استفاده در آن به زبان آزری در تبریز تعلق ندارد و در کشور آزربایجان استفاده میگردد مگر زبان ترکی آزربایجان شمالی با زبان آرزبایجان ایران یکی نیست و در زمانهای گذشته از سوی شوروی این مناطق تقسیم نگردیده است؟؟؟
با وجود این همه بی عدالتی ها و نژاد پرستی ها ،پس وای به حال کسانی که با کودکان خود به زبان فارسی حرف میزنند در حالی که زبان چندین هزار ساله خود رو به نابودی است।
ای مردم غیور آزربایجان آگاه باشید قبل از آن که روزی فرا میرسد که آنروز دیگر دیر است...

2/22/2012

مخالفت مجلس ایران با دو فوریت طرح نجات دریاچه ارومیه

مخالفت مجلس ایران با دو فوریت طرح نجات دریاچه ارومیه

نمایندگان مجلس ایران در جلسه روز سه شنبه، ۲۵ مرداد (۱۶ اوت)، با دو فوریت طرح جلوگیری از خشک شدن دریاچه ارومیه از طریق انتقال و پمپاژ آب از رودخانه های ارس و سیلوه، مخالفت کردند و این طرح به صورت عادی در کمیسیون مربوطه بررسی خواهد شد.

نمایندگان موافق دو فوریت طرح معتقدند که خشک شدن دریاچه ارومیه باعث پراکنده شدن نمک و بروز یک فاجعه زیست محیطی در شماری از استان های کشور می شود و دولت این بحران را نادیده گرفته است.

ه گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)جواد جهانگیر زاده، نماینده موافق دو فوریت طرح گفت: “اگر این دریاچه خشک شود در بسیاری از استانها باران نمک را شاهد خواهیم بود و آثار حیاتی ناشی از مرگ دریاچه ارومیه ۱۳میلیون نفر را آواره خواهد کرد.”

به گفته آقای جهانگیرزاده، در مصوبات سفرهای استانی دولت در سال ۸۷ دو هزار و۷۰۰ میلیارد تومان برای احیای این دریاچه مصوب شده بود اما یک ریال هم هزینه نشد و “این کم کاری و قصور” دولت است.

اما نمایندگان مخالف، اصرار بر بررسی سریع این طرح را اقدامی از سر احساسات دانستند و گفتند که طرح نیاز به بررسی جامع دارد.

نورالله حیدری نماینده مخالف با دوفوریت طرح گفت:”آیا در مناطقی که پیش بینی شده انتقال آب از آن جا صورت گیرد، پیش بینی مشکلات مردم هم شده است؟” به گفته آقای حیدری “ قرار نیست برای آباد کردن یک منطقه، مناطق دیگر را خراب کنیم।”

پس از رای گیری، برای دو فوریت طرح انتقال آب برای نجات دریاچه ارومیه ۵۷ نماینده موافق، ۹۴ نفر مخالف و ۲۵ نفر رای ممتنع دادند و در نتیجه نمایندگان این طرح را به صورت عادی بررسی خواهند کرد.

همزمان با آغاز فصل گرما در ایران، گزارش ها از ارومیه حاکی از آن بود که دامنه خشک شدن دریاچه این شهر همچنان رو به افزایش است.

حسن عباس نژاد، مدیرکل حفاظت محیط زیست آذربایجان غربی در بهار امسال اعلام کرد که “در حال حاضر ۵۳ درصد از مساحت این دریاچه که افزون بر سه هزار کیلومتر مربع می شود، خشک و تبدیل به شوره زار شده و میزان غلظت نمک آن نیز به بیش از ۴۰۰ گرم در لیتر رسیده است.”

به گفته کارشناسان مسائل محیط زیست ایران، گسترده شدن نمک دریاچه ارومیه می تواند تمامی باغهای انگور ارومیه و باغ های سیب آن منطقه را با خطر نابودی روبرو کند و به مانند ضایعات عظیمی که خشک شدن دریاچه هامون بر اقلیم سیستان و بلوچستان (درشرق ایران) گذاشت، خشک شدن دریاچه ارومیه، می تواند اکوسیستم مناطق اطراف را تحت تاثیر قرار دهد.

تخریب اکوسیستم

بسیاری از تالاب های طبیعی و دریاچه های ایران در سال های اخیر خشک شده اند یا از وسعت آنها به شدت کاسته شده است.

مقامات دولت این کشور می گویند که دو دوره خشکسالی در دهه اخیر، عمده ترین عامل مشکلاتی بوده که برای این تالاب ها و دریاچه ها پیش آمده است.

اما بعضی از کارشناسان و علاقه مندان به محیط زیست، سیاست های دولت را که به سدسازی، حفر چاه های عمیق و گسترش زمین های کشاورزی در بالا دست این منابع آبی انجامیده از عوامل اصلی بحران موجود می دانند.

یازده رود آب شیرینی که به دریاچه ارومیه سرازیر بوده به علت سدهایی که در مسیر رودخانه ها ساخته شده، مسدود شده است। بر روی برخی از این رودها چند سد زده شده است। کارشناسان محیط زیست همچنین عبور بزرگراه شهید کلانتری از دریاچه ارومیه را یکی از عوامل تخریب این دریاچه می دانند। هدف از احداث این بزرگراه نزدیک کردن شهر ارومیه به شهر تبریز بوده است. حدود چهارده کیلومتر خاک ریزی در داخل دریاچه صورت گرفته است. مختل شدن چرخه آب از شمال به جنوب دریاچه باعث شده است که با ازدیاد شوری بخش جنوبی، مهمترین کانون زیستی این دریاچه رو به مرگ برود.

به گفته کارشناسان همچنین پسروی آب دریاچه باعث شده که در شرق و جنوب دریاچه شوره زارهایی به وجود آید که به باغات این منطقه آسیب فراوانی وارد کرده و بر اثر غیرقابل زرع شدن زمین های کشاورزی، دهها روستای این منطقه متروکه شده اند.

دریاچه ارومیه بزرگترین دریاچه داخلی ایران و در عین حال دومین دریاچه آب شور جهان محسوب می شود।


در حالی که اکنون خبری میشنویم در مورد:
جزئیات طرح انتقال آب خزر به مرکز کشور/ تدوین سناریوهای پیشنهادی

وزیر نیرو اظهار داشت: آنچه که مهم است اینکه ما به دنبال آن هستیم تا بخش خصوصی وارد عمل شود و با تضامین و شرایطی که از سوی وزارت نیرو و یا دولت در نظر گرفته می شود سرمایه گذاری کند.
کد خبر: ۲۱۴۴۲۸
وزیر نیرو از مذاکره با سرمایه‌گذاران بخش خصوصی برای جلب مشارکت در طرح انتقال آب دریای خزر به مرکز کشور خبر داد و گفت: در این زمینه سناریوهایی نیز تدوین و در قالب آن مذاکره صورت می‎گیرد، اما فعلا امکان استفاده صنعتی آن بررسی شد.
مجید نامجو در گفتگو با مهر با تشریح جزئیات و برنامه های انتقال آب بین حوزه ای و مباحثی که در مورد انتقال آب دریای خزر به نقاط مرکزی کشور مطرح شده است، گفت: یک نگاه کلی به بخش آب در مورد استفاده از ذخایر بی پایان آبی در جنوب و شمال کشور وجود دارد و این موضوع مورد توجه وزارت نیرو است.
وزیر نیرو اظهار داشت: آنچه که مهم است اینکه ما به دنبال آن هستیم تا بخش خصوصی وارد عمل شود و با تضامین و شرایطی که از سوی وزارت نیرو و یا دولت در نظر گرفته می شود سرمایه گذاری کند.
نامجو با اشاره به اینکه هزینه این کارها که تاکنون هم در کشور در سطح وسیعی انجام نشده بسیار سنگین است، تاکید کرد: اینکه بخواهیم آب را از دریای خزر به نقاط مرکزی کشور منتقل کنیم و یا از دریای عمان و خلیج فارس این کار انجام شود، نیازمند سرمایه گذاری مناسبی است.
وی خاطرنشان کرد: به صورت کلی سرمایه گذاران مختلفی به صورت مرتب با وزارت نیرو در ارتباط و مذاکره هستند که بتوان به یک قیمتی دست یافت تا از طریق آن بخش خصوصی بتواند با استفاده از آب منتقل شده، یک کار اقتصادی انجام دهد که بازگشت سرمایه را نیز تضمین کند.
وزیر نیرو افزود: در حال حاضر انجام اینگونه اقدامات در دست مذاکره بوده و آنچه که به آن تاکنون رسیدیم این است که برای مصارف بخش صنعت این کار به خوبی قابل انجام است و اگر صنایع بخواهند از این آب استفاده کنند برای آنها اقتصادی بوده و صرفه دارد.
نامجو تصریح کرد: اما برای بخش کشاورزی هنوز به عدد و رقمی نرسیده ایم. به صورت کلی ما برای این موضوع سناریوهایی را تعریف کردیم و در پی آن هم در حال مذاکره با سرمایه گذاران هستیم. این بحث در وزارت نیرو به نحوی است که از مدت ها پیش مطرح و همواره در مورد آن کارشناسی صورت می گیرد.
به گزارش مهر، بر اساس برنامه ریزی ای که اخیرا توسط دولت در زمینه انتقال آب بین حوزه ای انجام شد، وزارت نیرو باید هرچه سریعتر نسبت به شروع عملیات آبرسانی از دریای مازندران به شرق کشور در سال 1390اقدام کند.
علاوه بر این طی ماه های گذشته برخی دیگر از اظهارنظرها نیز در این زمینه مطرح بوده است به نحوی که نمایندگان مردم قم در مجلس برای اجرای طرح انتقال آب به قم نام دریای خزر را مطرح کردند و حتی به جزئیات برگزاری جلساتی با حضور
استانداران مازندران و سمنان نیز اشاره شد.
همچنین برخی مباحث نیز پس از وقوع خشکی بخشی از دریاچه ارومیه مطرح شد که در بخش انتقال آب بین حوزه ای علاوه بر نام برخی رودخانه های واقع در غرب کشور مانند ارس و قزل اوزن، نام دریای خزر نیز وجود دارد.
انتقال آب دریای خزر به سمنان هم طرحی بوده است که در آبان ماه امسال با حضور وزیر نیرو، نماینده دامغان، معاون وزیر در امور آب و آبفا و برخی دیگر از مسئولان وزارت نیرو بررسی و پیرامون آن مباحثی مطرح شد.


2/06/2012

خبر از آینده خونین عرب :

خبر از آینده خونین عرب :

سپس فتنه ای سربرآورد كه سخت لرزاننده ، درهم كوبنده و نابود كننده است ، كه قلبهایی پس از استواری می لغزند ، و مردانی پس از درستی و سلامت ، گمراه می گردند ، و افكار و اندیشه ها به هنگام هجوم این فتنه ها پراكنده ، و عقاید پس از آشكارشدنشان به شكّ و تردید دچار می گردد .

آن كس كه به مقابله با فتنه ها برخیزد كمرش را می شكند ، و كسی كه در فرونشاندن آن تلاش می كند ، او را در هم می كوبد . در این میان ، فتنه جویان چونان گورخران ، یكدیگر را گاز می گیرند ، و رشته های سعادت و آیین محكم شده شان لرزان می گردد ، و حقیقت امر پنهان می ماند . حكمت و دانش كاهش می یابد ، ستمگران به سخن می آیند ، و بیابان نشین ها را در هم می كوبند و با سینه مركب های ستم ، آنها را خرد می نمایند . تك روان ، در غبار آن فتنه ها نابود می گردند و سوارانِ با قدرت در آن به هلاكت می رسند . فتنه ها ، با تلخی خواسته ها وارد می شود ، و خون های تازه را می دوشد ، نشانه های دین را خراب ، یقین را از بین می برد . فتنه هایی كه افراد زیرك از آن بگریزند ، و افراد پلید در تدبیر آن بكوشند .

آن فتنه ها پر رعد و برق و پر زحمت است ، در آن پیوندهای خویشاوندی قطع شده ، و از اسلام جدا می گردند . فتنه ها چنان ویرانگرند كه تندرست ها بیمار ، و مسكن گزیدگان كوچ می كنند ، در آن میان ، كشته ای است كه خونش به رایگان ریخته ، و افراد ترسویی كه طالب امانند ، با سوگندها آنان را فریب می دهند ، و با تظاهر به ایمان آنها را گمراه می كنند .

* رهنمودها در مقابل فتنه ها :

پس سعی كنید كه شما پرچم فتنه ها و نشانه های بدعت ها نباشید . و آنچه را كه پیوند امّت اسلامی بدان استوار ، و پایه های طاعت برآن پایدار است ، برخود لازم شمارید، و بر خدا ، ستمدیده وارد شوید نه ستمگر ؛ و از گرفتار شدن به دام های شیطان ، و قرار گرفتن در وادی دشمنی ها بپرهیزید ، و لقمه های حرام به شكم خود راه ندهید . شما برابر دیدگان خداوندی قرار دارید كه گناهان را حرام كرد و راه طاعت و بندگی را آسان فرمود .

Şimdi gidiyorsun,Git

Şimdi gidiyorsun,Git

Hadı git, hadı git

Hepsi bir sevda benimkisi

Alda git.

Hadı kanatma

Hadı yıkma

Hadı dokunma

Zaten ben seni öylesine sevmişdim

Şimdi gidiyorsun,git

Bütün sabahları üşüdüm

Bütün görduğum senlı günlerim

Onlarda gitsin.

içimde bir şarkı

Gözümde bir ışık kalmişdi

Her şeye inat

Kapat gözlerini onlarda gitsin

5/23/2011

زیان ترکی در دانشگاهها از سال آینده

رئيس مركز مطالعات و تحقيقات آذربايجان شناسي آذربايجان شرقي:
رشته زبان و ادبيات تركي آذري با كنكور 90 مي‌آيد

خبرگزاري فارس: رئيس مركز مطالعات و تحقيقات آذربايجان شناسي دانشگاه تبريز گفت: در سال 1390 رشته زبان و ادبيات تركي آذري در دفترچه‌هاي كنكور گنجانده مي‌شود.

احمد فرشبافيان امروز در گفت‌وگو با خبرنگار فارس با بيان اينكه توجه به آموزش زبان تركي آذري از سال 1382 مسكوت مانده بود، اظهار داشت: بعد از سفر رياست جمهوري به استان در دور سوم آموزش زبان فعال شد به طوري كه اقدام به تشكيل گروه داد.

وي با بيان اينكه مدير گروه آن نيز مشخص شده است، گفت: اين گروه در ترم قبل دو واحد درس عمومي زبان و ادبيات تركي آذري ارائه داد.

فرشبافيان ادامه داد: البته اين دو واحد به صورت اختياري بود اما اين دو واحد اختياري با استقبال نسبي از سوي دانشجويان علوم انساني روبه‌رو شد.

بعد از گذشت سالیان دراز از طرحهای مخلافت با زبان و ادبیات ترکی (که چند سالی نیز زبان و ادبیات آزربایجان را به زبان " آذری" که دیار آتش نامیده اند در حالی که آن هم در نوشتن باید "آزری" باشد یعنی همان قومی گه برای اولین بار قدم در قسمتهای آسیا نهاده اند که حرف " س" به مرور زمان به حرف "ز" تبدیل گشته است)، حال میبینیم که با گذشت بدترین سالها و فشارهای وارده بر متکلمین ترکی یا همان ترکی آذری،اکنون قرار است که ادبیات آذری آن هم نه ادبیات ترکی در کنکور سال 1390 در دفترچه های کنکور برای پذیرش دانشجو درج شود.

سوال اساسی ایجاست:

بعد از این همه مخالفت با زبان ترکی و عدم صدور یا به تعویق انداختن صدور مجوز چاپ برای کتابهای با زبان ترکی اکنون به چه منظوری قرار است با این همه مخالغت ها زبان آذری در دانشگاهها تدریس گردد؟! گرچه زبان ترکی بیش از اینها حق داشته است که این زبان همچون زبان و ادبیات فارسی نیز در دانشگاههای کشورمان تدریس می گردید.

آیا برای تدریس ادبیات ترکی از اساتید ترک زبان که زبان مادری خود بوده و آشنایی کامل به این زبان را دارند نیز استفاده خواهد گشت؟! یا قرار است که برای تحریف ادبیات ترکی در دانشگاهها نیز اقداماتی صورت گیرد؟!

1/28/2011

ساختارشناسی فولكلور كودكان آذربایجان 1

براساس واریانتهای مشترك در جمهوری آذربایجان و آذربایجان ایران

قسمت اول

دكتر حمید سفیدگر شهانقی

اشاره : روزی یکی از آشنایان از این مساله اظهار تاسف کرد که آثار معنوی ـ ادبی ترکان آذربایجان در مقایسه با ملل دیگر به نحو چشمگیری کم و حتی مایه شرمندگی است. متاسفانه آن آشنای بنده هیچگونه مطالعاتی در باب تاریخ ادبیات آذربایجان و آثار گرانسنگ مکتوب و شفاهی آن نداشت. گفته های او تنها بر شنیده هایی استوار بود که آنها را از اساتیدی ناآگاهتر بر مساله شنیده بود. با اشارات بسیار جزیی و تیترواری که به ثروت معنوی آذربایجانیان شد و مقایسه ای که با داشته های دیگر ملل صورت گرفت، آن آشنای ناآشنا با خود، آهی از ته دل کشید و این بار از ناآگاهی خود اظهار شرمندگی کرد. فولکلور غنی آذربایجان اگر نگوییم سرشارترین و پربارترین دانش عامه در میان ملل جهان است، به واقع یکی از آنهاست. وسعت، عمق و شمول این خزانه ملی چنان است که با وجود تلاشهایی که تا به حال برای شناسایی گوشه های ناشناختۀ آن و حتی المقدور جمع آوری و مدون ساختن آن شده است، ولی با این حال همه معترفند که هنوز برای تحقق این امر راه بسیاری مانده است. مقاله ای که آنرا در دو قسمت خواهید خواند، نوشته ای است در همین موضوع که همشهری محقق جناب آقای دکتر شهانقی که سالهاست در باب فولکلور آذربایجان تحقیقات دامنه داری را انجام می دهند، برای درج در وبلاگ خوی ـ آذربایجان ارسال داشته اند. ضمن تشکر از لطف ایشان، شما را به خواندن و بهره بردن از آن دعوت می کنم. ادامه مطلب

شهریار در دانشگاه میشیگان آمریکا


«علیرضا نایبی» دانشجوی هشترودی دانشگاه تربیت مدرس تهران که در پایان نامه دوره کارشناسی ارشد خود، با عنوان «نقد و تحلیل کلیه آثار نوشته شده در مورد شهریار» به ارزیابی و بررسی آثار مکتوب منتشر شده در حوزه «شهریارپژوهی» پرداخته است، در گفتگو با ایسنا می گوید: دانشگاه تبریز به عنوان دانشگاه شهری که همواره با «استادشهریار» شناخته می شود؛ در طول سالیان دراز هیچ اقدام موثری برای بررسی و شناساندن ابعاد مختلف شعر و شخصیت استاد شهریار انجام نداده است.

و این در حالی است که « هم اکنون منظومه «حیدربابایه سلام» در دانشگاه میشیگان آمریکا به زبان اصلی تدریس می شود و کل منظومه با صدای خود استاد در سایت رسمی این دانشگاه هم قرار دارد که این مطلب، نشان دهنده اعتبار و شهرت جهانی استادشهریار است».

لود شدن کامل سایت اندکی طول می کشد لطفا شکیبا باشید.

http://www.umich.edu/~turkish/links/manuscripts/haydarbaba/haydarbaba.htm